حالا كه تموم شد تو هم داري ميري
مبادا كه دست كسي رو بگيري
خدايا نگاه كن درست تو چه وقتي
پر از اشكم اما ميخندم به سختي
گلوم رو رها كن تو اي هق هق من
من ميمردم برا اون نبود عاشق من
مبادا كه عشقم تو قلبش بميره
ميترسم كه دست كسي رو بگيره
بگين كاري اين بار ازم بر نيومد
بگين كه مردم يا صبرم سر اومد
بگين باز بيادو به قلبم بشينه
بگين جاي اسمش هنوز نقطه چينه....
تو احساس من را چه راحت ربودي
اگر من شكستم مقصر تو بودي
مگه من رو در حد مردن نديدي؟
تو دلخور نبودي چرا دلبريدي؟
دلم روزو شب رو تو تنهايي سر كرد
بگيد كه تموم دعاهاش اثر كرد
بگين اونا دست خدامون سپردم
مقصر نبودم ولي پاشو خوردم
بگين خيلي وقته كه صبرم سر اومد
بگين كاري كرده كه دادم در اومد
بگين خيس اشكه همه تارو پودم
بگين تا بدونه مقصر نبودم
راستي الان عزيز من سرت رو شونه ي كيه؟ صداي خنده هاي تو الان تو خونه ي كيه؟ روزاي خوب زندگيم تمومشون صرف تو شد ميگفتي راهمون جداست آخرشم حرف تو شد
:: برچسبها:
مهزنوش حالا که تموم شد بگو ,
:: بازدید از این مطلب : 693